پاسخ به نظرات 6 اردیبهشت 1390

خیلی وقت بود که پاسخ کسی رانداده بودم و حقیقتاً هم مناظره ای نداشتم! وقت هم کم می کنم که به این وبلاگ با ارزش سر بزنم. اما وقتی که سر زدم، دیدم که عده ای مثلاً پاسخ دادند و با مشتی اراجیف بیشتر خودشان را در مخمصه انداخته اند. این قسمت اول پاسخ ها به کامنتهایی است که از یک سال پیش باقی مانده است.

در کامنت معصومیت از دیدگاه شیعه شخصی بنام ماردین در تاریخ شنبه 1 آبان 1389 ساعت 17:28 چنین نوشته:

«پیامبر معصوم از گناه بوده ولی در طول زندگی خطاهایی داشته اما نه در مسائل دینی.اگر پیامبر معصوم بوده به واسطه ارتباط با خداوند از طریق وحی بوده که بعد پیامبر قطع شده در کجای قرآن ذکر شده که بر غیر پیامبر وحی نازل میشود.پس بعد پیامبر معصومی وجود ندارد»

پاسخ: قرآن می فرماید: «پیامبر بهترین الگو برای شماست» حالا فرض بگیرید که حضرت نعوذبالله اشتباهاتی داشته باشند، کسی که اشتباه درزندگی داشته باشد، چگونه می تواند برای دیگران الگو باشد؟؟!! بنابراین دو حدس می توان زد: اول اینکه العیاذبالله قرآن اشتباه است! دوم اینکه پیامبر طبق فرموده قرآن، چون الگوی همه مسلمانان است، اشتباهی نداشته و معصوم از خطا و اشتباه بوده است. پس این نظر شما اشتباه می باشد.

اما قسمت دوم حرف شما هم اشتباه است! چرا که وحی و ارتباط با زمین قطع نشده است. بلکه رسالت و پبامبری به اتمام رسیده. من نظر شما را به اعتقادی از خود شما جلب می کنم. شما معتقدید هنوز حضرت مهدی(عج) به دنیا نیامده!!! حال سؤال من از شما این است که وقتی حضرت به دنیا آمد، از کجا می داند که منجی عالم است و از کجا می داند که چه زمانی باید ظهور کند؟ مگر غیر از این است که خداوند باید توسط وحی ایشان را خبردار نمایند؟ پس می بینید که وحی قطع نشده است.

همین شخص در کامنتی دیگر در پست افسانه شهادت بخش 22 با نام مهرداد در تاریخ یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 21:29 نوشته است:

«اگه منظورت از خوندن کتاب فقط کتابهای اهل تشیع باشه خوب کسی که یه طرفه به قاضی بره خوش حال برمیگرده.مشلک شیعیان اینه که در زمینه تحقیق فقط کت بخودشون رو قبول دارن. کتب تاریخی باید سندیتشون ثابت بشه .برو دنبال سندیت کتب ببین کتب شیعه معتبره یا اهل سنت.»

پاسخ:شما بفرمایید کدام مطلب ما از کتب شیعه بیان شده که اینگونه آسمان و ریسمان می بافید؟ خوشبختانه 99% مدارک ما از کتب اهل تسنن است و 1% باقیمانده که از کتب اهل تشیع آمده، برای اثبات همان 99% می باشد. متأسفانه شما بدون اینکه مطالب را مطالعه کنید، فقط حمله کرده اید!

همین شخص در کامنت سوم خود در پست شبهای پیشاور قسمت 5 با همان نام مهرداد در تاریخ یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 21:32 نوشته است:

«حرم امام و نجف دلیل بر تکیه بر غیر خداست .بت پرست خدا را قبول دارد ولی بت را به عنوان رابط بین خود و خدا قرار میدهد.عقاید یهود رو مطالعه کن بعد بگو که ما پیرو عبدالله بن سبا نیستیم اخوی»

پاسخ:چگونه شما این دلیل را پیدا کردید؟ توسل در شیعه به دو معناست که هر دو نیز درست است: اول اینکه معصوم و بنده پاک خدا را در مقابل خدا ضامن قرار می دهیم. دوم اینکه اعتقاد داریم که خداوند از قدرت خود به معصومین اجازه داده است که آنان خواسته های ما را اجابت کنند. یعنی اینکه خداوند باز هم قادر است که این قدرت را بازپس بگیرد، ولی به دلایلی از جمله اینکه بندگان صالح را برای آنکه برای ما الگو قرار دهد و یا اینکه پاداش زحمات آنان برای راهنمایی صحیح است و ... نمی خواهد این قدرت را باز پس بگیرد.

اما در مورد عبدالله بن سبا: پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علی هو انت و شیعتک تاتی انت و شیعتک یوم القیامه راضیین مرضیین» و در کتب حلیه الاولیا جلد اول ص66 از ابونعیم اصفهانی و شواهد التنزیل حاکم حسکانی جلد 2 صفحه 461، فتح القدیر شوکانی جلد 5 صفحه 477 آمده است؛ و یا ابوحاتم رازی در کتاب الزینه جلد سوم در تفسیر الفاظ متداول میان علوم نوشته: اولین نامی که در اسلام در زمان پیغمبر بوجود آمده نام شیعه بوده است. اینها مدارکی است که خود اهل تسنن به آن اعتراف نموده اند. چگونه شما خودتان خودتان را قبول ندارید؟ چگونه حرف بزرگانتان را رد می کنید؟ ضمناً به یاد داشته باشید که عبدالله بن سبا، اعتقاد به مقام الوهیت برای علی بن ابیطالب(ع) داشت!! یعنی علی اللهی بود! در حالیکه شیعه این اعتقاد را رد می کند و اعتقاد دارد که بعد از خدا و رسولش، سومین مقام معنوی جهان، حضرت علی است. آیا شما شباهتی بین اعتقاد شیعه و عبدالله بن سبا می بینید؟ راستی عده ای از شما اعتقاد داشتند و دارند که شیعه از زمان صفوی بوجود آمده، تعجب این است که بین بزرگانتان این همه اختلاف برای چیست؟ فکرنمی کنید که به دلیل آن است که نتوانسته اید حقانیت شیعه را رد کنید، به دنبال بهانه جویی می گردید؟

در کامنت چهارم در پست شبهای پیشاور 2 در تاریخ یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 21:37 می نویسد:

«پیامبر در زمان ضرورت نماز را جمع خوانده شما هم فقط در مواقع ضرورت میتوانید جمع بخوانید نه در همه حال.تیمم وقتی درست است که اب نباشد پس تیمم در مواقع ضرورت(در دسترس نبودن آب)صحیح است نه وقتی آب باشد.شما هم موقع کمبود وقت مجاز به جمع خواندن نماز هستید(مانند زمان مسافرت)»

پاسخ:بر اساس کدام مدرک این چنین فرموده اید؟ کجای مدارک آمده که پیامبر در وقت ضرورت نماز را جمع می خواند؟ نکند خدای ناکرده از شکمتان حرفدر آوردید؟!!

در کامنت پنجم در پست شبهای پیشاور1 در تاریخ یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 21:39 می نویسد:

«در قران همیشه ارث بردن از طریق فرزند ذکور بوده و صلب حسابه نه ثبت.»

پاسخ:ببخشید، اگر کسی فرزند ذکور نداشت، تکلیف چیست؟ چگونه به خودتان اجازه می دهید، حکم جدید و جدای از قرآن صادر کنید؟ همین کارها را کردید که اسلام را به انحراف کشاندید!