و من خطبه له علیه السلام [7] بعد التحکیم و ما بلغه من امر الحکمین و فیها حمد الله علی بلائه ، ثم بیان سبب البلوی الحمد علی البلاء [8] الحمد لله و ان اتی الدهر بالخطب الفادح ، و الحدث الجلیل [9] و اشهد ان لا اله الا الله لا شریک له ، لیس معه اله غیره [10] و ان محمدا عبده و رسوله ، صلی الله علیه و آله سبب البلوی [11] اما بعد ، فان معصیه الناصح الشفیق العالم المجرب تورث الحسره ، [12] و تعقب الندامه و قد کنت امرتکم فی هذه الحکومه امری ، [1] و نخلت لکم مخزون رایی ، لو کان یطاع لقصیر امر [2] فابیتم علی اباء المخالفین الجفاه ، و المنابذین العصاه ، حتی ارتاب الناصح بنصحه ، [3] و ضن الزند بقدحه ،فکنت انا و ایاکم کما قال اخو هوازن :[4] امرتکم امری بمنعرج اللوی فلم تستبینوا النصح الا ضحی الغد
ترجمه
[7] این خطبه را امام ( ع ) پس از خاتمه جریان حکمین ایراد فرموده است از سخن ناصح سرپیچی مکنید [8] ستایش مخصوص خداوند است هر چند روزگار پیشامدهای سنگین و خطیر و حوادث بزرگ پیش آورد . [9] گواهی می دهم معبودی جز خداوند یگانه نیست شریک ندارد و معبودی با او نیست [10] و گواهی می دهم محمد ( ص ) بنده و فرستاده او است . [11] اما بعد : نافرمانی از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و باتجربه باعث حسرت می شود [12] و پشیمانی به دنبال دارد . من فرمان خویش را در مورد حکمیت به شما گفتم 000 [1] و نظر خالص خود را در اختیار شما گذاردم اگر کسی گوش به سخنان قیصر می داد [2] اما شما همانند مخالفان جفاکار و نافرمانان پیمان شکن امتناع ورزیدید تا به آنجا که نصیحت کننده در پند خویش گویا به تردید افتاد [3] و از پند و اندرز خودداری نمود . مثال من و شما همچون گفتار برادر هوازن است که گفت : [4] من در سرزمین منعرج اللوی دستور خود را دادم ولی این نصیحت تنها فردا ظهر آشکار شد
اگر همه ما به سخنان مولای متقیان اسدالله الغالب گوش می کردیم و از سخنان ایشان و از زندگی ایشان تاسی می جستیم به خدا هیچ گاه دچار حیرانی و سرگردانی نمی شدیم .به امید روزی که همه مسلمانان واقعی شویم.
از وبلاگ زیبایتان کمال تشکر را دارم . موفق و موید باشید